آدم های بی هندزفیری!

متن مرتبط با «سِیر» در سایت آدم های بی هندزفیری! نوشته شده است

سِیر طبیعی سیری چند؟

  •     سِیر طبیعی سیری چند؟ پارسال در اولین خرید برای قرنطینه در کنار مواد غذایی و مواد ضد عفونی کننده ای که درست و حسابی هم یافت نشد؛ یک گلدان نرگس هم خریدیم که اگر زندگی بشر داشت تمام‌ میشد و ما هم جز نژاد برتر نبودیم که زنده بمانیم و در زمره صد نفر آخری باشیم که قرار است در پناهگاه ها روزگار سر کنیم و لابد از پس طوفان های عظیم شن و برف و قحطی و نابودی حیات، راهی به آینده و افق روشن باز کنیم؛ در نهایت آخرین تصویرمان شامل یک پنجره با نرگسی مقابلش هم باشد. البته که این ها اغراق بود و امیدوارتر بودیم و ته دلم همیشه انقراض را نتیجه ی جنگ میبینم تا انتخاب طبیعی و البته اینکه چرا جنگ را طبیعی نمیدانم هم شاید جای سوال باشد. وقتی شروع کردم این را بنویسم، همه ی فکر و ذکرم نرگس بود البته و اینکه چرا به این جاهای باریک کشیده شد، حتما نتیجه ی غلظت کرونا و نبود روزهای بدون جنگ برای بشر است که ته تهش در گل و بلبل ترین حالت زندگی هم بدانی یک گوشه ی دیگر دنیا زندگی چقدر معنای متفاوت تری دارد. حالا چه شد که اصلا خواستم از آن نرگس یاد کنم؟ چند ماهی بعد از خریدش، نرگس ها شروع کردند به مسابقه ی کی زودتر از بین میره و من که یکی از درام های بزرگ زندگیم، بی عرضگی در پرورش گل و گیاه است؛ باز برگشتم به نقطه ای که بیا، خوبت شد؟ زدی یک گل دیگر را کشتی. و مثل همیشه که به دنبال نوش داروی بعد از مرگ سهرابم، شروع کردم به کنکاش اینکه چرا دارند به زوال میروند و آخرش به این رسیدم که گلدانشان کوچک است و خاکشان کهنه و با خریدن خاک و گلدان بزرگتر و افتادن به جان ریشه هایشان که سر از هم گسستگی نداشتن و در بابش میشود یک رساله نوشت، آنها را که به قضاوت خودم بیشتر لایق حیات میدیدم، به گلدان جدید منتقل , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها