آدم های بی هندزفیری!

متن مرتبط با «اکوسیستم» در سایت آدم های بی هندزفیری! نوشته شده است

اکوسیستم

  •     اکوسیستم در نشاط و پویایی جنگل های انبوه، همان قدر که آب واجب، آتش هم نیاز است که بسوزاند درختان سال ها مرده را و بکاهد از تراکم و حق استفاده از نور را همگانی کند. همین قدر درهم کوبنده است طبیعت برای بقا. طبیعت اصلا ازین به هم زدن و در هم کوبیدن برای دوباره ساختن و بهتر ساختن و قوی تر کردن خودش زیاد بهره میبرد. برای بقا، گاهی هم به جای ساختن باید ویران کرد. اما سختی ماجرا آن وقتی رخ میدهد که حد ویرانی مشخص نباشد و به جای شمع، فتیله ی باروت روشن شده باشد... همیشه همین است. تعادل تعیین کننده است. ویرانی هم تعادل میخواهد. شاید برای تعادل باید زود به زود ویران کرد که پایه های سستی، از اندازه خارج نشده باشند. من اما هنوز پس از سه دهه زندگی، مرزهای ویرانی خودم را نمیشناسم و ترس اینکه همه چیز را نابود کنم باعث میشود با سستی هایم بسوزم و بسازم و جلو بروم. یک کوله بار سنگین که باعث میشود تلو تلو بخورم، اما نباید کم بیاورم. انگار که کم آوردن مساوی در سرما یخ بستن و منقرض شدن است. کاش تا قبل از رد کردن نقطه ی تعادل، مرزهای خودم را یاد بگیرم. به سیریوس، اینطوری میشود قصه ی ققنوس را هم بی هیچ کم و کاستی باور کرد، تولدی از پی آتشی. اینطوری میشود فهمید که آتش عشق هم اصلا باید به جان آدم بیوفتد، برای رسیدن به روییدنی...  نوشته شده در پنجشنبه پنجم فروردین ۱۴۰۰ساعت 0:1 توسط میم.| | بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها